رجعت در روایات
در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 32، 6 شوّال 1444) به تبیین موضوع «رجعت در روایات» میپردازیم.
ایمان نیاوردن کافران در رجعت
رجعت یک مفهوم دینی است به معنای زنده شدن مردگان و به عبارت فلسفی؛ بازگشت نفس به بدن و نشئۀ دنیوی خودش است. اعتقاد به رجعت جزء ضروریات مذهب شیعه است. چون رجعت ارتباط تنگاتنگ با ظهور دارد و تا ظهور اتفاق نیفتد، رجعتی در کار نخواهد بود، بیشتر اندیشمندان ما رجعت را معطوف به ظهور کردهاند. رجعت عام است و اختصاص به گروه خاصی ندارد؛ گروهی از نیکان و صالحان و گروهی از طالحان و بدکاران به دنیا برمیگردند.
زنده شدن مردگان و بازگشت به دنیا محال نیست و در بسیاری از موارد رخ داده و این امر عقلاً غیر ممکن نیست. انکار رجعت مساوی با انکار معاد است. چون روح (نفس) انسان از آغاز تنزل به دنیا صورتهای زیادی را پذیرفته که این صورتها بعد از مرگ به اقتضای اعمال یا ملکات در رجعت ظهور پیدا میکند.
وقتی انسان به زبان استعداد از خداوند طلب میکند که از عالم برتر به عالم اسفل بیاید، دلیل نقص نیست. بلکه برگشت مردگان به زمین برای تکامل آنهاست.
جریان زندگی با ولایت که همان هدف خلقت است، هرگز در ناسوت تعین و ظهور پیدا نکرده پس لازم است که زمانی باشد که انسانها تجربۀ این زندگی را داشته باشند.
نقش رجعت؛ تکمیل همه جانبۀ ظهور حقتعالی و مظاهر الهی (انسانهای کامل) است. رجعت زمینۀ افزایش معرفت تا رسیدن به کمال را برای انسان فراهم میکند، چشماندازی برای بشریت شکل میدهد که تمام نیازهای او را برطرف میکند. هریک از معصومین(علیهمالسلام) در برگشتشان طرح و برنامۀ خاصی برای کمال بشر دارند.
دربارۀ اینکه «آیا در رجعت تکلیف وجود دارد یا نه؟» نظرات مختلفی وجود دارد. بعضی از آنها را بررسی میکنیم.
مرحوم علامه مجلسی که احادیث بسیاری دربارۀ رجعت را جمعآوری نموده، در اینباره میفرماید: ظاهراً زمان رجعت فقط زمان تكليف نيست (مثل اين زمان) بلكه فاصلهای است بين دنيا و آخرت؛ نسبت به دستهاى دار تكليف و نسبت به گروهى محل جزا است.[1]
سید مرتضی نظرشان این است که رجعت هیچ منافاتی با تکلیف ندارد؛ رجعت كسى را به انجام واجب و ترک حرام وادار نمىكند و همان طور كه مردم با ديدن معجزات روشن، مجبور به ايمان نشدند، با رجعت هم اختيار از كسى گرفته نمىشود. البته ایشان تکلیف کافران را مردود میداند و معتقد است بازگشت آنها برای جزا است.
بازگشت مؤمنین در رجعت برای یاری دین الهی است که خودش بالاترین تکلیف است و از آنجایی که رجعت زمینۀ تکامل انسان است و تکلیف، این زمینه را فراهم میکند، پس انسان در رجعت بدون تکلیف نیست.
وقتی کافران در برزخ همۀ دلایل روشن برای ایمان آوردن را میبینند، چگونه است که در رجعت توبه نمیکنند؟ و چرا آنجا برایشان دار تکلیف نیست که شاید بخواهند توبه کنند؟ به چند دلیل؛ یکی از دلایل این است که همان طور که انسان بعد از بیدار شدن از خواب، جزئیات آنچه در خواب بر او گذشته را کامل به یاد نمیآورد، در رجعت هم به طور کامل آنچه را در برزخ دیدهاند به یاد ندارند. تعدادی از آیات قرآن دلالت دارند بر اینکه کافران، مدت زمانِ بودنشان در برزخ را به یاد نمیآورند. به چند آیه اشاره میکنیم:
"قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ"[2]
(در پاسخ) میگویند: «تنها به اندازۀ یک روز، یا قسمتی از یک روز! از آنها که میتوانند بشمارند بپرس!»
"يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا"[3]
آنها آهسته با هم گفتگو میکنند؛ (بعضی میگویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقّف کردید! (و نمیدانند چقدر طولانی بوده است!)
"وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَٰلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ"[4]
و روزی که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده میشوند.
دلیل دوم این است که تکذیب آیات الهی برایشان ملکه شده؛ مثل اینکه خداوند در قرآن میفرماید:
"وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ"[5]
کاش (حال آنها را) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستادهاند، ببینی! میگویند: ای کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده میشدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم، و از مؤمنان میبودیم! (آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند؛ آنها دروغگویانند.
در آیۀ شریفه میفرماید اینها "لَكَاذِبُونَ" هستند، به شکل اسم فاعل به کار رفته؛ یعنی کذب در آنها راسخ و ملکه شده است. چنان دروغگویی در آنها ملکه شده که وقتی برزخ را میبینند و میگویند «برگردیم مؤمن میشویم» این سخن را هم به دروغ میگویند؛ درحالیکه خودشان هم فکر میکنند که راست میگویند. کسی که دروغگویی در او ملکه شود، دروغ میگوید و خودش میپندارد که راست میگوید.
هر فعل و نیت و خطوری که از قلب انسان میگذرد، از بین نمیرود، بلکه عینیت پیدا میکند و با او میماند، مگر اینکه انسان متوجه شود و اگر عملِ شری است، از آن توبه کند.
دلیل دیگر، انقطاع شریعت است. پس در رجعت شریعت جدیدی نیست. رجعت عالمی از عوالم دنیا و دنیای آخر است. موقعیت هرکس در رجعت بسته به اعمال او در بخش نخستین زندگی دنیایی؛ یعنی دنیای اولِ اوست. آخرت همان آخر دنیاست که با قیامت فرق میکند.
راوی از امام صادق(علیهالسلام) دربارۀ آیۀ "وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا"[6]، سؤال میکند. آن حضرت میفرماید: "فِي الرَّجْعَةِ"[7]
مثل جنینی که در شکم مادر مسیر تکامل خود را صحیح طی نمیکند، وقتی به دنیا میآید، کور است.
امام باقر(علیهالسلام) فرمود اميرمؤمنان على(علیهالسلام) همواره مىفرمود: "مَنْ أَرَادَ أَنْ يُقَاتِلَ شِيعَةَ الدَّجَّالِ فَلْيُقَاتِلِ الْبَاكِيَ عَلَى دَمِ عُثْمَانَ وَ الْبَاكِيَ عَلَى أَهْلِ النَّهْرَوَانِ إِنَّ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ مُؤْمِناً بِأَنَّ عُثْمَانَ قُتِلَ مَظْلُوماً لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَاخِطاً عَلَيْهِ وَ لَا يُدْرِكُ الدَّجَّالَ"؛ هركه مىخواهد با پيروان دجّال جنگ نمايد، با كسانى كه بر ريخته شدن خون عثمان و كشتگان نهروان گريه مىكنند، جنگ نمايد. كسى كه با اعتقاد به مظلوميّت عثمان خدا را ملاقات كند، با خشم خدا روبهرو خواهد شد و دجّال را نيز نمىبيند.
شخصی از آن حضرت پرسید اگر كسى پيش از اين ماجرا بميرد چه؟ حضرت پاسخ فرمود: "فَيُبْعَثُ مِنْ قَبْرِهِ حَتَّى يُؤْمِنَ بِهِ وَ إِنْ رَغِمَ أَنْفُهُ."[8]؛ از قبرش مبعوث میشود تا به آن ایمان بیاورد، حتی اگر برایش بسیار سخت باشد.
دلیل دیگر، از دست دادن اختیار است. اختیار ما در همین زندگی هم تا یک زمانی از عمرمان کار میکند؛ مثلاً تا 40 سالگی، چون روحیۀ انسان تا آن زمان شکل میگیرد و معمولاً بعد از آن تغییر روحیه بسیار سخت است و آنچه از انسان سر میزند، براساس همان روحیه است. اگرچه اختیار انسان از او گرفته نمیشود. در رجعت هم همین طور است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: "فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ"[9]
شما هر چه را جز او میخواهید بپرستید! بگو: «زیانکاران واقعی آنانند که سرمایۀ وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست دادهاند! آگاه باشید زیان آشکار همین است!»
این آیه را شاهدی بر از دست دادن اختیار میدانند؛ در جایی که انسان جز خدا کسی را معبود خود قرار دهد، دیگر برایش سخت میشود که برگردد و معبود حقیقی را بپرستد؛ اگرچه هنوز اختیار دارد ولی سخت است.
امام حسن عسکری(علیهالسلام) میفرماید: "رِيَاضَةُ الْجَاهِلِ وَ رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ كَالْمُعْجِزِ."[10]؛ تربیت نادان و ترک عادت معتاد همچون معجزه است.
در آیات متعدد قرآن کریم هم این نکته بیان شده است که کافران برای ایمان نیاوردن خود توجیه میآورند؛ درحالیکه اگر این خواستههای آنان نیز برآورده شود، باز هم ایمان نمیآورند:
"وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ"[11]
(و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم و مردگان با آنان سخن میگفتند و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمیدانند!
دلیل بعدی بسته شدن باب توبه است؛ یعنی در برخی مواقع توبه پذیرفته نمیشود. مثل اینکه برخی از گناهان جلوی پذیرفته شدن توبه را میگیرد.
وقتی تجلیات الهی بیشتر میشود، باب توبه بسته میشود. کسی که با این طلب زندگی میکند که خدا تجلی را زیاد کند تا او ایمان بیاورد، با زیاد شدن تجلی، عناد او بیشتر میشود و راه توبه بر او بسته میشود.
در این زمینه هم به برخی آیات اشاره میکنیم:
"هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ"[12]
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سراغشان آیند، یا خداوند (خودش) به سوی آنها بیاید، یا بعضی از آیات پروردگارت (و نشانههای رستاخیز)؟! اما آن روز که بعضی از آیات پروردگارت تحقّق پذیرد، ایمانآوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام ندادهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنین انتظارات نادرستی دارید،) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) میکشیم!»
در عالم رجعت انسانها با ملائکه صحبت میکنند. در این آیۀ شریفه به رجعت اشاره شده است که در آن روز ایمانآوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام ندادهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت!
اميرالمؤمنین(علیهالسلام) مىفرماید: "إِنَّ اَلنَّاسَ يُوشِكُونَ أَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ اَلْعَمَلُ وَ يُسَدَّ عَلَيْهِمْ بَابُ اَلتَّوْبَةِ لاٰ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمٰانُهٰا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمٰانِهٰا خَيْراً"[13]؛ همانا نزدیک است که مردم فرصت عمل برایشان تمام شود و باب توبه برایشان بسته شود؛ ایمانآوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام ندادهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت!
امام صادق(علیهالسلام) در تفسير آيۀ شريفۀ "قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ"[14]، فرمود: "يَوْمُ الْفَتْحِ يَوْمٌ تُفَتَّحُ الدُّنْيَا عَلَى الْقَائِمِ لَا يَنْفَعُ أَحَداً تَقَرَّبَ بِالْإِيمَانِ مَا لَمْ يَكُنْ قَبْلَ ذَلِكَ مُؤْمِناً"؛ روز فتح روزیست كه دنيا به دست قائم(عجلاللهفرجه) فتح مىشود، آن روز كسی كه قبلاً ايمان نياورده، ايمان آوردنش سودى نمىبخشد.
امام صادق(علیهالسلام) مىفرماید: "المُؤْمِنُ ليُخَيَّرُ فِي قَبْرِهِ إِذَا قَامَ القَائِمُ، فَيُقَالُ لَهُ: قَدْ قَامَ صَاحِبُكَ، فَإِنْ أَحْبَبْتَ أَن تَلْحَقَ بِهِ فَالحَقْ وَإِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُقِيمَ فِي كَرَامَةِ اللهِ فَأقِمْ"[15]؛ مؤمن در قبرش اختیار دارد هنگامی که حضرت مهدی(عجلاللهفرجه) قیام میکند، گفته میشود به او که صاحبت قیام کرده؛ اگر دوست داری به او ملحق شوی، پس ملحق شو و اگر دوست داری در همین کرامت خدا بمانی، پس بمان!
مؤمن کسی است که در مسیر ولایت اهلبیت حرکت کرده باشد و بدون تردید هیچ چیز برای مؤمن دوستداشتنیتر از یاری کردن حضرت حجت(عجلاللهفرجه) نیست.
وضعیت کودکان و افراد استثنایی در رجعت
زراره میگويد: از امام باقر(علیهالسلام) پرسيدم: آيا از وضعيت كودكانى كه میميرند از پيامبر(صلىاللّٰهعليهوآله) سؤال شده (كه خداوند با آنها چه مىكند)؟ آن حضرت فرمود: "قَدْ سُئِلَ"؛ قطعاً پرسيده شده و پیامبر(صلىاللّٰهعليهوآله) پاسخ فرمودند: "اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ"؛ خدا كاملاً دانا است به اين كه اگر زنده مىماندند، چه كردارى انجام مىدادند.
آنگاه امام باقر(علیهالسلام) فرمود: "يَا زُرَارَةُ هَلْ تَدْرِي قَوْلَهُ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ"؛ اى زراره آيا میدانى معناى فرمودۀ آن حضرت كه «خدا داناست به آنچه اگر زنده مىماندند، انجام مىدادند.» چيست؟
زراره گفت نه. آن حضرت فرمود: "لِلَّهِ فِيهِمُ الْمَشِيئَةُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَطْفَالَ وَ الَّذِي مَاتَ مِنَ النَّاسِ فِي الْفَتْرَةِ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِيَّ ص وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ الْأَصَمَّ وَ الْأَبْكَمَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْمَجْنُونَ وَ الْأَبْلَهَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا دَخَلَ النَّارَ." [16]؛ مشيّت خداوند دربارۀ ايشان چنين است كه چون روز رستاخيز فرا رسد، خداوند متعال كودكان، كسانى را كه در زمان فترت (يعنى در فاصلۀ زمانى دو پيامبر از دنيا رفتهاند)، پيران سالخوردهاى كه در حال خرفتى و بىخردى پيامبر را درک كردهاند، كران، گنگان، لالها، ديوانگان و ابلهانى كه چيزى نمىفهمند، را گرد آورده و هر كدام از آنها با خداوند متعال احتجاج مىنمايند. آنگاه خداوند فرشتهاى از فرشتگان را به سوى ايشان گسيل دارد كه آتشى براى امتحان آنها برافروزد. سپس فرشتهاى ديگر به سوى ايشان فرستد و گويد: پروردگار شما امر فرموده كه خود را در آتش افكنيد. پس هر كس در آتش داخل شود، آتش بر وى سرد و سلامت شود و به بهشت راه مىيابد و هر كه نافرمانى كند، به سوى آتش دوزخ رهسپار خواهد شد.
مروری بر روایات و آیات در تبیین رجعت
امام صادق(علیهالسلام) مىفرماید: "أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَذْهَبُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ الْمَوْتَى وَ يُمِيتَ الْأَحْيَاءَ وَ يَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ وَ يُقِيمَ دِينَهُ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَوَ اللَّهِ مَا الْحَقُّ إِلَّا فِي أَيْدِيكُم"[17]؛ به خدا سوگند، روزها و شبها سپرى نمىشوند تا اين كه خداوند، مردگان را زنده مىكند و زندگان را مىميراند و خداوند، حق را به اهلش باز مىگرداند و دينى را كه براى خود و پيامبرش پسنديده است، برپا مىكند. پس مژده دهيد، مژده دهيد و باز مژده دهيد كه به خدا سوگند، حق جز در دستان شما (شیعیان) نيست.
امام صادق(علیهالسلام) مىفرماید: "لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا قِبَاعُ سُيُوفِهِمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيَبْلُغُ ذَلِكَ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا لَمْ يَمُوتُوا فَيَقُولُونَ بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ مَعَ الْقَائِم"[18]؛ هرگاه که قائم(عجلاللهفرجه) ما ظهور کند، خداوند گروهی از شیعیان ما را زنده میکند؛ کسانی که قبضۀ شمشیرهایشان پیوسته بر دوششان است (آمادۀ نبردند). خبر این امر به تعدادی از شیعیان ما که هنوز زندهاند، میرسد و میگویند: «فلانی و فلانی و فلانی از قبر خود برخاستهاند و همراه قائم(عجلاللهفرجه) هستند.
مرحوم شیح حر عاملی بیش از 600 حدیث و بیش از 60 آیه در اثبات رجعت آورده است. ایشان میگوید تردیدی در رسيدن احاديث رجعت به اندازۀ تواتر معنوی وجود ندارد. البته برای کسی که در دلش تقلید و شبههای نداشته باشد.[19]
روزیِ تعیین شده برای انسان در دنیا با کمال او رابطۀ مستقیم دارد.
در روایت آمده است حضرت علی(علیهالسلام) به ابنکواء فرمود: از آنچه در دل دارى سؤال كن. وى گفت: برخى از ياران شما گمان مىكنند كه پس از مرگ دوباره به اين دنيا باز مىگردند؟ اميرمؤمنان(علیهالسلام) فرمود: بلى، آنچه شنيدى دقيقاً همان را بگو و چيزى از خود اضافه نكن، پس تو به آنان چه گفتى؟ ابنكوّاء گفت: من به آنان گفتم كه به اين گفته شماها باور ندارم. پس اميرمؤمنان(علیهالسلام) فرمود: واى برتو، همانا خداوند قومى را به خاطر گناهانشان گرفتار بلا كرد و آنان را پيش از آنكه اجل معين آنان فرارسد بميراند، سپس آنان را به دنيا باز گرداند تا روزىِ خود را بخورند؛ سپس مرگ، آنان را بميراند.
راوى میگويد: اين سخن براى ابنكوّاء بسيار سنگين بود و از درک آن عاجز ماند. آنگاه اميرمؤمنان(علیهالسلام) فرمود: واى برتو مىدانى كه خدا در قرآن فرمود: "وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا"[20]؛ موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید.
پس آنان با موسى رفتند تا جريان گفتگوى خدا با موسى را در پيش سران بنىاسرائيل گواهى دهند. آنان اگر آنچه را شنيده بودند تصديق مىكردند به خير آنان تمام مىشد؛ اما آنان از سر لجاجت به موسى(علیهالسلام) گفتند: "لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ "[21]؛ ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم! پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا میکردید. سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید.
اى ابنكوّاء آيا نمىدانى كه آنان پس از آنكه مردند و زنده شدند، دوباره به خانههاى خود بازگشتند. ابنكوّاء پرسيد: پس از آن چه شد؟ آيا دوباره در مكان خويش مردند؟ حضرت فرمود: نه، مگر نشيدى سخن خدا را كه فرمود: "وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ"[22]؛ و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و «منّ» (شیرۀ مخصوص و لذیذ درختان) و «سلوی» (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم.
اين نعمتها پس از مردن و زنده شدن بود. ابنكوّاء داستان بزرگان بنىاسرائيل نيز همين گونه است كه خدا فرمود: "أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ"[23]؛ آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانههای خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند. خداوند به آنها گفت: بمیرید! سپس خدا آنها را زنده کرد.[24]
در توضیح آیۀ شریفۀ "وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا"[25]، روایت شده که "أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ إِذَا رَجَعَ آمَنَ بِهِ اَلنَّاسُ كُلُّهُمْ."؛ هنگامى كه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) رجعت مىكند، همۀ مردم به او ایمان میآورند.[26]
در روایت آمده است جابربنعبداللّٰه انصارى میگوید: اميرالمؤمنين(علیهالسلام) را خارج كوفه ديدم. دنبال آن جناب رفتم تا به قبرستان يهودیان رسيد. در وسط قبرستان صدا زد: "يَا يَهُودُ". از درون قبر به او جواب دادند: لبيک، لبيک، سرور ما.
فرمود: "كَيْفَ تَرَوْنَ اَلْعَذَابَ"؛ چگونه عذاب را ديديد؟
جواب دادند به واسطۀ مخالفت ما با تو، مانند مخالفتى كه با هارون كرديم ما و هر كسى مخالف تو باشد در عذاب هستيم تا روز قيامت.
سپس فريادى زد كه نزدیک بود آسمان زير و رو شود، من از ترس بيهوش شدم. همين كه به هوش آمدم اميرالمؤمنين(علیهالسلام) را ديدم بر تختى از ياقوت قرمز است و بر سر تاجى از جواهر دارد و لباسهاى عالى سبز و زرد پوشيده و چهرهاش چون ماه میدرخشيد.
گفتم آقا اين سلطنت بزرگى است! فرمود: "نَعَمْ يَا جَابِرُ إِنَّ مُلْكَنَا أَعْظَمُ مِنْ مُلْكِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ سُلْطَانَنَا أَعْظَمُ مِنْ سُلْطَانِهِ"؛ آرى جابر قدرت و فرمانروائى ما از سليمانبنداود بزرگتر است و سلطنت ما از سلطنت او بالاتر.
بعد اميرالمؤمنين(علیهالسلام) برگشت و داخل كوفه شديم. من پشت سر آن جناب وارد مسجد شدم. امام(علیهالسلام) هر گامی که بر میداشت، مىفرمود: "لاَ وَ اَللَّهِ لاَ فَعَلْتُ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ كَانَ ذَلِكَ أَبَداً" نه به خدا انجام نمیدهم. نه به خدا هرگز چنين نخواهد شد.
عرض كردم سرورم! با چه كسى صحبت میكنى و حرف میزنى من كه كسى را نمیبينم؟ فرمود: "يَا جَابِرُ كُشِفَ لِي عَنْ بَرَهُوتَ فَرَأَيْتُ شَيْبُويَه وَ حَبْتَرَ وَ هُمَا يُعَذَّبَانِ فِي جَوْفِ تَابُوتٍ فِي بَرَهُوتَ فَنَادَيَانِي يَا أَبَا اَلْحَسَنِ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ رُدَّنَا إِلَى اَلدُّنْيَا نُقِرَّ بِفَضْلِكَ وَ نُقِرَّ بِالْوَلاَيَةِ لَكَ فَقُلْتُ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ فَعَلْتُ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ كَانَ ذَلِكَ أَبَداً"؛ جابر برهوت برايم آشكار شد شيبويه و حبتر را ديدم كه در درون تابوت در عذاب بودند. مرا صدا زدند كه يا اباالحسن يا اميرالمؤمنين ما را به دنيا برگردان. اقرار به فضل تو میكنیم و ولايت تو را مىپذيريم. گفتم نه به خدا نخواهم كرد. هرگز چنين نخواهد بود.
سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت نمود: "لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكٰاذِبُونَ"[27]؛ اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند؛ آنها دروغگویانند.[28]
ابوبصیر میگوید از امام باقر(علیهالسلام) سؤال کردم دربارۀ آیۀ "إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ"[29]؛ خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعدۀ حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
آن حضرت فرمود: "ذَلِكَ فِي الْمِيثَاقِ"؛ اين در روز ميثاق بوده است.
سپس من آيۀ بعدى را خواندم كه: "التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ...". آن حضرت فرمود: "لاَ تَقْرَأْ هَكَذَا وَ لَكِنِ اِقْرَأْ"؛ اين چنين نخوان، بلكه چنين بخوان: "اَلتَّائِبِينَ اَلْعَابِدِينَ..."
سپس فرمود: "إِذَا رَأَيْتَ هَؤُلاَءِ فَعِنْدَ ذَلِكَ هُمُ اَلَّذِينَ يُشْتَرَى مِنْهُمْ أَنْفُسُهُمْ وَ أَمْوَالُهُمْ يَعْنِي فِي اَلرَّجْعَةِ"[30]؛ هنگامى كه آنها را در آن زمان ببينى، آنان كسانى هستند كه خداوند جانها و اموال آنها را در روز رجعت مىخرد.
در تفسیر آیۀ "وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ"[31] آمده است: "وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً لَافْتَدَتْ بِهِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ يَعْنِي الرَّجْعَةَ."[32]؛ و هرکس که در حقّ خاندان پیامبر ظلم و ستم کرده در آن هنگام یعنی به هنگام رجعت [حاضر است] تمام آنچه بر روی زمین است را تماماً برای نجات خویش فدیه دهد.
راوی میگوید از امام صادق(علیهالسلام) دربارۀ آیۀ "فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا"[33] پرسیدم، آن حضرت پاسخ فرمود: "هِيَ وَ اللَّهِ لِلنُّصَّابِ"؛ به خدا سوگند، مراد از زندگى تنگ و دشوار در اين آيه نواصب (دشمنان اهلبيت(عليهمالسلام)) است.
عرض كردم قربانت شوم! ما كه آنها را همواره در ناز و نعمت ديده و مىبينيم و بدين گونه هم مىميرند! حضرت در پاسخ فرمود: "ذَاكَ وَ اللَّهِ فِي الرَّجْعَةِ يَأْكُلُونَ الْعَذِرَةَ." [34]؛ به خدا سوگند كه آنان زندگى ناراحتكننده و گذران تنگى را در دوران رجعت در پى خواهند داشت كه در آن هنگام، نجاست مىخورند.
[1]- بحارالانوار، ج25، ص108.
[2]- سورۀ مؤمنون، آیۀ 113.
[3]- سورۀ طه، آیۀ 103.
[4]- سورۀ روم، آیۀ 55.
[5]- سورۀ انعام، آیات 27 و 28.
[6]- سورۀ اسراء، آیۀ 72 : اما کسی که در این جهان (از دیدن چهرۀ حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است!
[7]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج53، ص67.
[8]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج53، ص90.
[9]- سورۀ زمر، آیۀ 15.
[10]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج75، ص374.
[11]- سورۀ انعام، آیۀ 111.
[12]- سورۀ انعام، آیۀ 158.
[13]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج6، ص312.
[14]- سورۀ سجده، آیۀ 29 : بگو: «روز پیروزی، ایمان آوردن، سودی به حال کافران نخواهد داشت؛ و به آنها هیچ مهلت داده نمیشود!»
[15]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج53، ص91.
[16]- الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص248.
[17]- الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص536.
[18]- الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص50.
[19]- الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، النص، ص33.
[20]- سورۀ اعراف، آیۀ 155.
[21]- سورۀ بقره، آیات 55 و 56.
[22]- سورۀ بقره، آیۀ 57.
[23]- سورۀ بقره، آیۀ 243.
[24]- تفسير الصافي، ج4، ص77.
[25]- سورۀ نساء، آیۀ 159 : و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او (حضرت مسیح) ایمان میآورد؛ و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود.
[26]- تفسير القمی، ج۱، ص۱۵۸.
[27]- سورۀ انعام، آیۀ 28.
[28]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج27، ص306.
[29]- سورۀ توبه، آیۀ 111.
[30]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج53، ص71.
[31]- سورۀ یونس، آیۀ 54.
[32]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج53، ص51.
[33]- سورۀ طه، آیۀ 124.
[34]- بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج53، ص52.
نظرات کاربران